هرصبح آغازی دیگراست،این دنیای من است.برآنم که ازلحظه لحظه آن بهشتی زمینی بیافرینم.
عاشق....!


عاشق                           عاشق تر
نبود در تار و پودش           دیدی گفت عاشقه عاشق
@@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@@
امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه
فقط  خوابه ، تو كه رفتی هوای  خونه تب داره  ،  داره  از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،  بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون كه فكر نمی كردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای كفتر و  گنجشك  كلاغای
سیاه پوشن ،  چراغ  خونه  خوابیده  توی  دنیای خاموشی  ،   دیگه  ساعت رو
طاقچه شده كارش فراموشی  ،  شده كارش فراموشی  ،  دیگه  بارون  نمی
باره  اگر چه  ابر سیاه  ،  تو كه  نیستی  توی  این خونه ،   دیگه  آشفته
بازاریست  ،  تموم  گل ها  خشكیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از
رنگ  و رو رفته ، كوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر كردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذركردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم كه تو می دونی،سرخاك
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
دل از
تو
 

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
به روزها....!

 

به روز ها دل مبند. روزها به فصل كه ميرسند رنگ عوض مي كنند.
با شب بمان. شب گر چه تاريك است ليكن هميشه يك رنگ است.

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
عیدغدیرمبارک....!

 

باسلام به همه دوستای خوبم،به وبلاگ خودتون خوش اومدین

عیدسعیدغدیر روهم به همتون تبریک میگم.

با ارزوی به دست اوردن بهترینها ازدستان مهربان او.......

                                              باتشکرفراوان:SHAHIN

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
دوست داشتنی....!

 چیزهای کوچک، مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه قبل از رها کردن دست، با نوک انگشت‌هاش به دست‌هایت یک فشار کوچک می‌دهد ….. چیزی شبیه یک بوسه… 

مثلا راننده تاکسی‌ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می‌گوید: روز خوبی داشته باشین.
آدم‌هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می‌شوی، دستپاچه رو بر نمی‌گردانند، لبخند می‌زنند و هنوز نگاهت می‌کنند.
آدم‌هایی که حواسشان به بچه‌های خسته توی مترو هست، بهشان جا می‌دهند، گاهی بغلشان می‌کنند.
آدم هایی که که هر دستی جلویشان دراز شد به تراکت دادن، دست را رد نمی‌کنند. هر چه باشد با لبخند می‌گیرند و یادشان نمی‌رود همیشه چند متر جلوتر سطلی هست، سطل هم نبود کاغذ را می‌شود تا کرد و گذاشت توی کیف.
دوست‌هایی که بدون مناسبت کادو می‌خرند، مثلا می‌گویند این شال پشت ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتر یادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی.
آدم‌هایی که از سر چهار راه نرگس نوبرانه می‌خرند و با گل می‌روند خانه.
آدم‌های “اس‌ام‌اس”‌های آخر شب، که یادشان نمی‌رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدم‌های “اس‌ام‌اس”های پر مهر بی‌بهانه، حتی اگر با آنها بد خلقی و بی‌حوصلگی کرده باشی.
آدم‌هایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی می‌زنند که مثلا تو را می‌خوانم و بعد هر یادداشت غمگین خط‌هایی می‌نویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی‌آوردند.
آدم‌هایی که حواس‌شان به گربه‌ها هست، به پرنده‌ها هست.
آدم هایی که زیبایی درون تو رو میبینن ، وقتی اولین بار باهاشون هم صحبت میشی ، انگار چندین سال دوست صمیمی بودین
آدم‌هایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را به لبخند تعارف می‌کنند که غریبگی نکنی.
آدم‌هایی که خنده را از دنیا دریغ نمی‌کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می‌زنند و روی جدول لی‌لی می‌کنند.
همین آدم‌ها، چیزهای کوچکی هستند که دنیا را جای بهتری می‌کنند برای زندگی کردن.
:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
نقش دل انگیز....!

اي که از کلک هنر نقش دل‌انگيز خدايي
حيف باشد مه من کاين همه از مهر جدايي
گفته بودم جگرم خون نکني باز کجائي
 
«من ندانستم از اول که تو بي‌مهر و وفايي
عهد نابستن از آن به که ببندي و نپائي»

مدعي طعنه زند در غم عشق تو زيادم
وين نداند که من از بهر غم عشق تو زادم
نغمه‌ي  بلبل شيراز  نرفتست  ز  يادم
«
دوستان عيب کنندم که چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن که چنين خوب چرايي»

تير را قوت پرهيز نباشد ز نشانه
مرغ مسکين چه کند گر نرود در پي دانه
پاي عاشق نتوان بست به افسون و فسانه
«
اي که گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه
ما کجائيم در اين بحر تفکر تو کجائي؟»

گرد گلزار رخ توست غبار خط ریحان
چون نگارین خط تذهیب به دیباچه ی قرآن
ای لبت آیه ی رحمت،دهنت نقطه ی ایمان
«هان نه خال است وزنخدان وسروزلف پریشان
که دل اهل نظربرد که سری ست خدایی »
 

تا فکندم به سر کوي وفا رخت اقامت
عمر بي دوست ندامت شد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جاهم همه گو: رو به سلامت
«عشق و درويشي و انگشت‌نمايي و
ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدايي»

درد بيمار نپرسند به شهر تو طبيبان
کس در اين شهر ندارد سر تيمار غريبان
نتوان گفت غم از بيم رقيبان به حبيبان
«
حلقه بر در نتوانم زدن از بيم رقيبان
اين توانم که بيايم سر کويت به گدايي»

هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجويم
همه چون ني به فغان آيم و چون چنگ بجويم
ليک مدهوش شوم چون سر زلف تو بجويم
«
گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم
چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايي»

نرگس مست تو مستوري مردم نگزيند
دست گلچين نرسد تا گلي از شاخ تو چيند
جلوه کن، جلوه که خوزشيد به خلوت ننشيند
«
پرده بردار که بيگانه خود آن روي نبيند
تو بزرگي و در آيينه کوچک ننمايي»
 

نازم آن سر که چو گيسوي تو در پاي تو ريزد
نازم آن جاي که از کوي وفاي تو نخيزد
شهريار آن نه که با لشگر عشق تو ستيزد
«سعدي آن نيست که هرگز ز کمند تو گريزد
چو بدانست که در بند تو خوشتر ز جدايي»

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
زندگی یک قالی است....!

زندگی یک قالی بزرگ است،

هر هزار سال یکبار فرشته‌ها قالی جهان را در هفت آسمان می‌تکانند،

تا گرد و خاک هزار ساله‌اش بریزد و هر بار با خود می‌گویند:

این قالی نیست که قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است …

با زمینه سرخ خون و حاشیه‌های کبود، و نقش برجسته‌های ستم …

فرشته‌ها گریه می‌کنند و قالی آدم را می‌تکانند و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می‌کنند.

رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش …

قالی بزرگی است زندگی.

که تو می‌بافی و من می‌بافم، همه بافنده‌ایم

می‌بافیم و رج به رج بالا می‌بریم

می‌بافیم و می‌گسترانیم

دار این جهان را خدا بر پا کرد و خدا بود که فرمود:

"ببافید"، و آدم نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد

و هر که آمد، گره‌ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت

و چنین شد که قالی آدمی رنگارنگ شد.

آمیزه‌ای از زیبایی و نا‌زیبایی، سایه روشنی از خوبی ها و بدی ها ...

اما تو ای دوست من؛

گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند،

طرح و نقشت نیــز،

و هزاران سال بعد،

آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشه‌ای از آن را تو بافته‌ای.

تو با دستانی هنرمند و اندیشه هایی بس شگرف ...

كاش گوشه‌ای را كه سهم توست زيباتر از آنچه باید ببافی!!!

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
شراب تلخ....!

زندگی شراب تلخی هاست،که همه محکوم به نوشیدن ان هستیم،

پس مینوشیم به سلامتی انانکه دوستشان داریم،ولی

محکوم به ندیدنشان هستیم....!

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
گرگ....!

دندانپزشک آخرین دندانِ گرگ را کشید ! نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد
گرگ زیر لب گفت : بخند ... اینست عاقبتِ گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕
مدتی....!

 

مدتی ست زیاد حــرف میزنم.... !

امّــا....
 
.
.
.

« حــرفم » را نمی زنم ...!!
 


 

:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،
نویسنده : ►╫KHADEM╫♥●•٠·˙◕‿◕